tanhaiii

 بقیه عکسها در ادامه مطالب


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:عکس,عکس خنده دار,تنهایی,ساعت 20:21 توسط saber|

نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:,ساعت 20:12 توسط saber|

نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:عشق حیوانات,ساعت 20:5 توسط saber|

نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:عکس,خنده,طنز,ساعت 19:53 توسط saber|

نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:,ساعت 19:40 توسط saber|

نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:,ساعت 19:39 توسط saber|

نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:سوتی,عکس طنز,خنده,جک,بامزه,ساعت 19:33 توسط saber|

روزی که حمید از من خواستگاری کرد با شادی و شعف و با سراسیمگی آن را پذیرفتم. یافتن همسری مانند حمید با شرایط او شانسی بود که همیشه به سراغ من نمی آمد و من جزو معدود دخترانی بودم که توانسته بودم همسر پاک و نجیبی مانند حمید را پیدا کنم..


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,ساعت 23:8 توسط saber|

یهدختري بود نابينا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنيا تنفر داشت
و فقط يکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنين گفته بود
« اگر روزي قادر به ديدن باشم
حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
عروس دیدگاه تو خواهم شد »

***
و چنين شد که آمد آن روزي
که يک نفر پيدا شد
که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد
و دختر آسمان را ديد و زمين را
رودخانه ها و درختها را
آدميان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست

***
دلداده به ديدنش آمد
و ياد آورد وعده ديرينش شد :
« بيا و با من عروسي کن
ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »

***
دختر برخود بلرزيد
و به زمزمه با خود گفت :
« اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »
دلداده اش هم نابينا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسري با او نيست

***
دلداده رو به ديگر سو کرد
که دختر اشکهايش را نبيند
و در حالي که از او دور مي شد گفت
«
پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي »

نوشته شده در چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,ساعت 17:37 توسط saber|


آخرين مطالب
» دیدنیها
» بدون شرح...!
» حیوانات هم عاشق میشوند
» "آرایشگاه مدرن.."
» نظر یادت نره...
» اووه خدای من!!!
» سوتی!!!
» عشق حقیقی

Design By : saber